به گزراش آینده روشن این سوال که چرا در زمان ظهور عمر شیطان به پایان میرسد؟ حجت الاسلام و المسلمین عالی پاسخ داده اند.
سوال: شما فرمودهاید که در زمان ظهور حضرت ولی عصر فلسفه وجودی شیطان از بین میرود و شیطان به دست آن حضرت از بین خواهد رفت. فلسفه وجودی شیطان چه بوده است که عمر او درزمان ظهور حضرت ولیعصر تمام میشود؟
جواب: خداوند متعال که عالم را خلق کرد و انسان را بهعنوان موجودی برتر خلق کرد. همه موجودات هم مقدمهای برای خلقت وجود انسان بودند. غرض از خلق انسان این بود که به توحید و بندگی برسد که اگر به این مرتبه برسد تمام استعدادهای او شکوفا میشود و آن رشد و کمال انسانی در او به فعلیت میرسد. منتهی خداوند آن رشد و شکوفایی و کمال انسانی را از او میخواهد که بندگی اختیاری باشد. خداوند موجوداتی را دارد مانند فرشتگان که بهاجبار در حال بندگی او هستند پسنیازی به خلق موجود جدیدی با این ویژگی نبود؛ بنابراین انسان که به کمال عبودیت باید برسد باید انتخاب خودش به این کمال برسد. این غرض اصلی خداوند از خلقت وجودی انسان است.
منتهی برای اینکه این غرض تحقق پیدا کند و بتواند انتخاب داشته باشد. انتخاب درجایی وجود دارد که دو راه وجود داشته باشد. بندگی و شیطنت. خیر و شر. حق و باطل. ازاینجهت خداوند به شیطان اجازه فعالیت داد؛ که او بتواند در مقابل راه خیری که انبیاء و اولیاء الهی از طرف خداوند آوردهاند یکراه دومی را هم ارائه بدهد. به تعبیر شاعر مولوی:
از جهان دو بانگ میآید به ضد****تا کدامین را تو باشی مستعد
آنیکی بانگش نشور اتقیا ****وان یکی بانگش فریب اشقیا
دو دعوت به این عالم انداختهاند تا تو کدام را استعدادش را داشته باشی و انتخاب کنی و بنابراین خداوند به شیطان اجازه فعالیت داد. نه اینکه خداوند دو غرض اصلی عبودیت و شیطنت دارد. خیر، غرض اصلی عبودیت است چون عبودیت اختیاری است بهتبع یکراه شیطان هم پیش میآید. بودن دستگاه شیطان یک غرض تبعی است. لذا بهتبع آن غرض اجازه فعالیت داده است.
وقتی شیطان به خداوند گفت که تا قیامت به من اجازه فعالیت بده. خداوند نفرمود باشد. فرمود که تا یکوقت معلومی به تو مهلت میدهم. درواقع خداوند مهلتی که به او داده است بهاندازه آن تبع آن غرض است. اگر آن غرض اصلی آن را بنگریم. میبینیم که در غرضش در حد وسوسه است در حدی است که یکراه شری را ارائه دهد. دعوت بکند. بر کسی سلطه ندارد. کسی را بهزور نمیتواند ببرد.
ثانیاً نیز عمرش محدود است؛ یعنی اگر انسانها به آن غرض اصلی آفرینششان رسیدند؛ یعنی بهواسطه آن عبودیتشان به آن رشد رسیدند. دیگر دلیلی برای بودن شیطان وجود ندارد. شیطان یک دوراهی درست کرده بود که انسان انتخاب بکند. وقتی انسانها در سطح جهانی و عمومی اختیار کردند، فلسفه وجودی شیطان به پایان میرسد. لذا روایت داریم که وقتی حضرت ظهور کردند شیطان ذبح میشود. دلی برای ماندنش نیست.
سوال: آیا اینیک تبعیض یا بیعدالتی نیست که انسانهایی که در زمان ظهور هستند شرایط و امتحانات راحتتری نسبت به انسانهای قبل از ظهور دارند؟
اولاً انسانهایی که در زمان ظهور هستند، حتماً کاری کردهاند که لیاقت دارند در زمان ظهور هستند. تلاشی کردهاند. چون ما گفتیم ظهور یک زمینههای جهانی میخواهد. مردم یک زمینههایی در خود ایجاد کردهاند که آن نعمت تام الهی به دستشان رسیده است. کاری کردهاند که لیاقت پیداکردهاند که ظهور در زمان آنها رخ دهد.
ثانیاً ما که در زمان ظهور نیستیم تبعیض در مقابل ما هم نرفته است چون درست، که امتحانهای ما سختتر است. لغزشها برای ما بیشتر است ولی فضیلت انسانهایی که بتوانند در زمان غیبت بر دین خودشان باقی بمانند فوقالعاده است. پیامبر اکرم فرموده بودند که هر یک از افراد آخرالزمان بهاندازه پنجاه برابر اصحاب که در کنار من هستید فضیلت دارند. چون آنها مثل آتشی کف دستشان، دینشان را نگهداشتهاند.
پس فضیلتها انسانهای دیندار در آخرالزمان بیشتر است و راه همبسته نیست اگر کسی خیلی مشتاق است که در زمان ظهور باشد کاری بکند که جزو افراد رجعتی او را برگردانند ولو ظهور در زمان او رخ نمیدهد ولی او در زمان ظهور برمیگردد؛ بنابراین به هیچ شخصی ظلمی نرفته است اگر هم امتحان بیشتر است اجر ماهم بیشتر است؛ یعنی میتوانی کاری بکنی که در زمان ظهور باشی.
http://www.bfnews.ir/images/docs/files/000075/nf00075774-1.mp3
انتهای پیام/ 141